رشته علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور مبارکه تخصصی

رشته علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور مبارکه

رشته علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور مبارکه تخصصی

رشته علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور مبارکه

جدیدترین مطالب:

آنارشیسم "Anarchism"

الیزه رکلوز 1آنارشیست فرانسوی: "هدف ما زیستن بدون دولت و بدون قانون است."

آنارشیسم "Anarchism" جمله ای که از الیزه رکلوز نقل شد شاید خیلی خلاصه به مهمترین موضوع در "آنارشیسم" اشاره کرد. اما ما در این مقاله قصد داریم نگاهی به معنی واژه آنارشیسم و رئوس کلی این نظریه و با توجه به جمله نقل شده که هدف زیستن بدون دولت و بدون قانون را خواستار است، راه حل پیشنهادی آنها را متوجه شویم که چه چیزی را جایگزین دولت یا بهتر بگوییم حکومت در جامعه می خواهند؟

اصطلاح آنارشیسم را نخستین بار "پرودون"،"Poroudhon" فیلسوف فرانسوی به کار برد و اولین فیلسوف سیاسی بود که خود را آنارشیست نامید و آنارشیسم به شکل یک جنبش اجتماعی با کتاب "مالکیت چیست" او آغاز شد. "پرودون" معتقد بود که با انهدام مالکیت خصوصی و دولت، انسانها آزاد میشوند و به برابری دست می یابند؛ از اندیشمندان برجسته ی "آنارشیست" می توان از "ویلیام گادوین"،"ماکس اشتیرنر"،"لئو تولستوی"،"پیر ژوزف پرودون"،"میخائیل باکونین"،"پطر کروپوتکین"،"الیزه رکلوز"،"ماری بوخین"،"اما گلدمن"،"نوام چامسکی" واخیرا متفکران آزادی طلب و محافظه کاری با گرایش آنارشیستی مانند "هانس هرمان هوپ"و"موری روثبارد" نام برد.

"آنارشیسم" از واژه ی یونانی "آنارشیا"،"Anarchia" گرفته شده و به معنی بی سروری و فقدان رهبری و حکومت است. "آنارشیسم" که ریشه در زبان یونانی دارد، در زبان لاتینی و سایر زبان های اروپایی با ریشه لاتینی استعمال شد. این واژه در اصل ترکیبی از "an_arachos" است. arachos و دیگر هم وند آن arachy بمعنای تمرکز، سر و رئیس است و با آوردن an، در اصل واژه بار منفی و سلبی به خود می گیرد. پس "آنارشیسم" را میتوان آموزه ی معتقد به بی سری دانست و بی حکومتی است.

"آنارشیسم" یا سرور ستیزی، به زبان خیلی ساده نظریه ایی که هوادار و خواهان برافتادن هرگونه دولت و هر شکلی از جکومت و قدرت و رهبری است. بنابراین "آنارشیسم" مخالف استبا هرگونه حکومت و قدرت سازمان یافته اجتماعی و دینی. زیرا از دیدگاه "آنارشیسم" قوانین دولتها، سرچشمه ی تجاوز و خاستگاه همه ی بدی های اجتماعی است و به همین علت خواستار از میان رفتن هرگونه دولتی است.

نقطه اشتراک تمام "آنارشیست ها" در براندازی هر نوع دولت و همچنین در فلسفه "بگذار انجام دهند" (Laissez Faire) باهم اشتراک نظر دارند و "دموکراسی" را نیز "استبداد اکثریت" می دانند که فقط معایب آن کمتر از "استبداد سلطنتی" است. "پیر ژوزف پرودون"، آنارشیست نامدار فرانسوی می گوید: "دولتها تازیانه ی خدایند." و شعار اصلی آنارشیست ها "حذف قدرت و زائد دانستن دولت است".

مخالفت آنارشیست ها تنها محدود به حکومت نمیشود، بلکه با هرگونه نهادی که بتواند مانند حکومت بر انسان سیطره پیدا کند مخالفت می ورزد، از جمله مهمترین ای نهادها کلیسا است. زیرا کلیسا بعنوان یک سازمان متمرکز دارای نیروی آمریت یا منع کنندگی نسبت به اعضایش است.و بدلیل این نظریات است که از "آنارشیسم" و آنارشیست ها با عناوینی چون "هرج و مرج طلب"،"آشوبگر" و... یاد میشود.

اما سوالی که اینجا مطرح میشود این است که آنارشیست ها به چه علت معتقدند که نباید دولت وجود داشته باشد؟ دلایل آنها چیست؟ و دیگر آنکه در نبود دولت چه برنامه ایی را پیشنهاد می دهند؟

باید گفت که آنارشیست ها بذات انسان را اجتماعی می انگارند. و چون انسان ذاتا دارای غریزه اجتماعی است و اگر بحال خود وا گذاشته شود، راه زندگی جمعی را در پیش می گیرد و بشر بذات به حالت آزادانه ایی احترام به حقوق فرد گرایش دارد.

بنا بر برخی نظرها آنارشیست ها هرج و مرج طلب و آشوب خواه نیستند بلکه به نظامی می اندیشند که بر اثر همکاری آزادانه پدید آمده باشد، که بهترین شکل آن از نظر ایشان، ایجاد گرههای خودگردان است. بنظر آنارشیست ها جامعه باید براساس یک سلسله پیمانها و قراردادهای اجتماعی منعقدهبین افراد اداره شود و امور مربوط به تولید و توزیع نیز در دست خود تولیدکنندگان و مصرف کنندگان قرار داشته باشد.

آنارشیست ها معتقدند که آنچه را دولت به زور انجام میدهد، "گروههای داوطلب" بهتر آن را انجام می دهند و گردش نظام اقتصادی در جامعه ایی آزاد و خالی از زور بهتر خواهد بود. با جمله ی "الیزه رکلوز" شروع کردیم که به هدف اصلی "آنارشیسم" اشاره کرده بود و در پایان با جملاتی از کروپوتکین، آنارشیست روس، که در این جملات به قسمتی از جوابهای خود می رسیم.

کروپوتکین می گوید: "ما از کودکی عات کرده ایم که باید دولت داشته باشیم. اما تاریخ بشر خلاف این را نشان میدهد. روزگاران پیشرفتهای بزرگ فکری و اقتصادی هنگامی است که گروههایی کوچک یا بخشهایی از بشریت قدرت فرمانروایان را می شکنند و بخشی از آزادی ذاتی خود را باز می یابند. بشر به نسبت مستقیم پیشرفت آزادی فردی به پیش می رود."

با ذکر این نکته که در بخش دوم درباره آنارشیسم به انواع "آنارشیسم" و روش های آنان و راه رسیدن به "جامعه آزاد" در آینده که با یکدیگر هم،یک رای نیستند خواهیم پرداخت.

ادامه دارد ...

 

پانوشت:

1. "1830-1905"Elisee Recluse    

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.