رشته علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور مبارکه تخصصی

رشته علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور مبارکه

رشته علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور مبارکه تخصصی

رشته علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور مبارکه

جامعه شناسی ازنگاهی دیگر

پلورالیسم " Pluralism "

"پلورالیسم" (Pluralism) که از مباحث رایج جامعه علمی ماست در لغت بمعنای کثرت‌گرایی یا کثرت‌باوری یا اصالت کثرت یا تکثر و تعدد است. ظاهرا اصطلاح "پلورالیسم" را اولین بار فردی به نام "لوتسه" (Lhotse) در سال 1841 میلادی، در کتاب "مابعدالطبیعه" بکار برد. "پلورالیسم" یا "کثرت نگری"، نحوی رویکرد فلسفی و معرفت شناختی است که مخالف بینش وحدانی در حوزه معرفت شناسی و هستی شناسی است. "پلورالیسم هستی شناسانه" معتقد بوجود نوعی تکثرگرایی در تبیین هستی و عوامل و عناصر سازنده آن است. "برتراند راسل" (Bertrand Russell) فیلسوف انگلیسی(1970)به نحوی پلورالیسم هستی شناسانه معتقد است. گرایش پلورالیستی در قبال گرایش مونیستی (monoistic) و وحدت گرایی است. ما در عرصه های مختلف زندگی اجتماعی با این پرسش مواجه هستیم که کار در انحصار یک فرد یا یک گروه باشد، و یا در اختیار چند فرد یا چند گروه؟ اگر ما چند فرد یا چند گروه را برای انجام کاری پذیرفتیم این را پلورالیسم میگویند و در قبال آن اگر یک فرد یا گروه را پذیرفتیم این را "مونیسم" (Monism) میگویند.
زادگاه این واژه مغرب زمین است. در گذشته هر کس در کلیسا چند منصب داشت یا کسی که معتقد بود در کلیسا میتوان چند منصب داشت "پلورالیست" خوانده میشد. اما امروزه در عرصه فرهنگی پلورالیست به کسی گفته میشود که در یک عرصه فکری خاص اعم از سیاسی، مذهبی، هنری و یا غیر آن صحت همه روش های موجود را بپذیرد. این گرایش نقطه مقابل اعتقاد به "انحصارگرایی" (exclusivism) است; یعنی اعتقاد به اینکه تنها یک روش یا یک مکتب بر حق است و سایر روش ها و مکاتب نادرست میباشند.
"پلورالیسم" در عرصه های گوناگونی مطرح میشود. در هر کدام از این زمینه ها گاه به معنای پذیرش کثرت و نظرات مختلف در مقام عمل است، به این معنا که با یکدیگر همزیستی مسالمت آمیز داشته باشند و به نظر یکدیگر احترام بگذراند و اجازه اظهار نظر و رأی بدهند. این پلورالیسم عملی است. گاهی نیز به معنای پلورالیسم نظری و علمی به کار میرود، به این معنا که قائل به صحت همه انظار مختلف در عرصه سیاست یا فرهنگ یا اقتصاد یا دین بشویم، یا قائل شویم که همه انظار بخشی از حقیقت را در بردارند و چنان نیست که یکی حق محض و خالص و دیگری باطل و نادرست باشد.
در گذشته که جوامع به اندازه امروز توسعه نیافته و ارتباط آنها با یکدیگر کم بود مسأله خاصی به نام "پلورالیسم" مطرح نبود. اما امروزه با گسترش جوامع و ایجاد ارتباط گسترده در میان آنها این مسأله مطرح گردیده است; بخصوص پس از شدّت گرفتن جنگ های فرقه ای و مذهبی و نتایج ویرانگر و خانمانسوز آنها این تفکر تقویت شد که مذاهب و عقاید دیگران را باید پذیرفت و با آنها از در آشتی در آمد، زیرا نفع جامعه انسانی در سازگاری مذاهب و مکاتب گوناگون با یکدیگر است.
مبنای پلورالیسم در بُعد عملی همزیستی مسالمت آمیز است. لذا توصیه میکنند که کثرت های موجود در جامعه به جای تنازع و اصطکاک با یکدیگر، نیروهای خود را صرف خودسازی درونی نمایند و بایکدیگر به صورت مسالمت آمیز زندگی کنند. این سخن به این معنا نیست که همه گروهها یکدیگر را حق بدانند، بلکه باید وجود کثرت را بعنوان یک واقعیت بپذیرند. اما این منافاتی ندارد با آنکه هر گروهی خود را بر حق بداند و دیگران را بر باطل.
در بعد نظری و علمی مقتضای "پلورالیسم" این است که انسان نباید سخت گیر و مطلق گرا باشد و روی یک فکر خاص تعصّب بورزد و آن را صددرصد صحیح و حق بداند. در حقیقت بازگشت آن به نوعی شک گرایی در بُعد معرفت شناسی است.

در قلمرو "معرفت شناسی"، پلورالیسم، معتقد بوجود حقایق مختلف هم عرض همدیگر و نسبی انگاری و شکاکیت است. "پلورالیست ها" در بحث های اپیستمولوژیک (معرفت شناسانه) بوجود حقیقت ثابت مطلق جهان شمول، باور ندارند. "پلورالیسم" در حوزه اندیشه سیاسی علی الظاهر معتقد به لزوم حضور و استقلال گروه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است هر چند باطنا و در عمل آنچه که حاکمیت دارد، یک گروه یا طبقه یا هویت فکری و سیاسی است. "لیبرالیسم" در نظر، مدعی پلورالیسم و کثرت گرایی است اما در باطن، صورت بورژوایی و سرمایه سالارانه است که در هیات حکومت صاحبان سرمایه های بزرگ بر جامعه فرمان می راند.

در واقع شعار "حکومت چند صدایی" و "جامعه چند صدایی" صرفا یک فریب و سر و صدای بی بنیاد و تو خالی است؛ زیرا حکومت الزاما بر پایه یک اندیشه یا ایدئولوژی یا اراده طبقاتی و ملی و یا آرمان دینی تحقق می یابد و هیچ نظام سیاسی یا الگوی حکومتی بر پایه "پلورالیسم" و کثرت بینی امکان تحقق ندارد. اگر قرار باشد اصالت با کثرت باشد و همه حقایق و عقاید و معارف متناقض، همزمان صحیح باشند این سخن بمعنای انکار وجود هر نوع معرفت یا حقیقتی است. "پلورالیسم" ذاتا با نسبی انگاری و شکاکیت تلازم دارد.

واژه "پلورالیسم" از نظر معناى لغوى ابهامى ندارد. «پلورال»؛ به معناى جمع و کثیر و «پلورالیسم»؛ یعنى پذیرفتن کثرت یا گرایش به تعدد و کثرت است. نظریه "پلورالیسم"، در مقابلِ کسانى است که مى گویند: فقط روش، مکتب و دین ما صحیح است و سایر ادیان، مذاهب و گرایش ها نادرست است. در سابق که جوامع از هم جدا بودند و ارتباط بین آن ها کم بود، حتى در مناطق جغرافیایى واحدى که جوامع متعددى وجود داشت، ارتباط آن ها با هم کم بود. در این جوامع بسته فرهنگى، نیازى به این نبود که "پلورالیسم" مطرح بشود و معمولاً در هر جامعه اى یک مذهب، یک نوع فلسفه و یک نوع تفکر حاکم بود و اکثریت قریب به اتفاق آن جامعه هم آن را مى پذیرفتند و به آن عمل مى کردند. اگر به آن ها گفته مى شد مذاهب و روش هاى دیگرى هم هست، آن ها را طرد مى کردند؛ ولى هر قدر ارتباط بین جوامع بیشتر شد، نیاز به این که از فرهنگ هاى دیگر هم اطلاع پیدا کنند و فرهنگ هاى دیگر را هم بپذیرند و فرقه ها و مذاهب دیگر را هم به حساب بیاورند بیشتر شد؛ مخصوصاً بعد از جنگ هاى جدید فرقه اى و مذهبى در عالم، نظیر جنگ هاى صلیبى بین مسلمانان و مسیحیان و جنگ هاى مذهبى دیگر مثلاً بین کاتولیک ها و پروتستان ها که در خیلى جاها از جمله ایرلند آثار شومى در جوامع گذاشت، این تفکر تقویت شد که باید مذاهب دیگر را به حساب آورد و پذیرفت و با آن ها از درِ آشتى درآمد؛ نه از در جنگ و تخاصم. این رویّه به نفع جامعه انسانیت است که مذاهب گوناگون، روش ها و مکاتب مختلف را بپذیرد و پیروان هر مذهبى با هم بسازند و سازگارى داشته باشند. یک انگیزه طرح اندیشه پلورالیسم در این عصر را مى توان این گونه بیان کرد: آثار شومى که جنگ هاى قومى و مذهبى به بار آورد، موجب شد که اندیشمندان به این فکر بیفتند که نوعى سازش بین ادیان را بپذیرند تا زمینه جنگ ها لااقل کمتر بشود.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.